درخواست منو
تاریخ حدودی مراسم

متن عقد آریایی به نام نامی یزدان تو را من برگزیدم

تاریخ انتشار: ۱۹ خرداد ۱۴۰۴
دسته بندی:  تالار   ,

عقد آریایی در کنار عقد شرعی می‌تواند خاطره‌ای زیبا از آن روز و نمادی از هویت ایرانی ما باشد. شعری که برای شروع ازدواج در ایران باستان به کار می‌رفته و با جمله زیبای به نام نامی یزدان آغاز می‌شود.

این رسم در مراسم عقد بسیاری از جوانان امروزی باب شده ولی از نظر رسمی تایید نمی‌شود، معمولا بعد از جاری شدن عقد شرعی بین عروس و داماد در سالن عقد، عقد آریایی در حضور مهمانان و به صورت نمادین اجرا می‌شود. البته این کار  برای زیباتر شدن فیلم‌هایی که از لحظه عقد به جا می‌ماند هم هست.

متن شعر به نام نامی یزدان

شعر (به نام نامی یزدان) چهار بخش اصلی دارد، بخشی که در آن داماد سخن می‌گوید، سپس عروس پاسخ می‌دهد،‌ در ادامه آنها چند بیت را همزمان و یکصدا دست در دست همدیگر می‌خوانند و در نهایت گواهان پاسخ داده و به عروس و داماد تبریک می‌گویند.

اما قبل از شروع خواندن این شعر و آغاز اصل عقد آریایی عروس و داماد هرکدام دوبار سوگند یاد می‌کند که این هم جزئی از عقد آریایی است و متون آن به این شرح است:

سوگند پیمان داماد:

در نزد انجمن (نام داماد برده می‌شود) آیا به طراوت بهاران سوگند یاد میکنی تا هماره آنچه بر خود روا می داری بر همسر خویش روا داری و آنچه بر خود نمی پسندی بر او نیز نپسندی ؟! برای او شوئی وفادار و برای فرزندانت پدری خردمند و راهگشا باشی.

داماد می‌گوید: سوگند یاد می‌کنم.

سوگند پیمان عروس:

در نزد انجمن (نام عروس برده می‌شود) آیا به سرسبزی و باروری تابستان سوگند یاد میکنی تا با همسر خویش مهربان و همدل باشی و غرور و احترام او را همواره به جای آوری؟! نیاز او را نیاز خود و در بی نیازی و بی آزی همسازو همگام وی باشی.

عروس می‌گوید: سوگند یاد می‌کنم.

عقد آریایی، به نام نامی یزدان

سوگند دوباره داماد:

در نزد انجمن (نام داماد برده می‌شود) آیا به رنگارنگی پاییز سوگند یاد می‌کنی تا همواره پشتیبان و یاور وی باشی در شادی‌ها، غم‌ها، دارا و ناداری‌ها، تندرستی و بیماری، منزلت بانوی خویش را در تنهائی و در میان انجمن چون گوهری یگانه پاس داری.

داماد می گوید: سوگند یاد می‌کنم

سوگند دوباره عروس:

در نزد انجمن (نام عروس برده می‌شود) آیا به سپیدی وپاکی زمستان سوگند یاد می‌کنی که همواره اجاق گرمی بخش، بختتان را روشن و پر فروغ نگه داری و برای او همسری وفادار و برای فرزندانت مادری دلسوز و مهربان باشی؟! به خانه ات شادی و گرمی بخشیده و هر آنچه در توان داری را در آذین بندی و پاکی آن به کار گیری.

عروس می‌گوید: سوگند یاد می‌کنم.

بعد از این مرحله، شعر به نام نامی یزدان تورا من برگزیدم از میان این همه خوبان که بخش مهم متن عقد آریایی است و مکالمه‌ای است بین عروس و داماد در مراسم خوانده می‌شود.

متن شعر به نام نامی یزدان برای آقا داماد:

💕به نام نامی یزدان💕

💕من تو را برگزیدم از میان همه خوبان💕

💕میان این گواهان بر لب آرم این سخن با تو💕

💕برای زیستن با تو💕

💕وفادار تو خواهم بود در هر لحظه و هرجا💕

💕پذیرا می شوی آیا💕

💕تو با من این چنین هستی که من با تو💕

متن شعر به نام نامی یزدان عروس خانم:

💕به نام نامی یزدان💕

💕پذیرا میشم مهر تو را از جان💕

💕هم اکنون باز می‌گویم میان انجمن با تو💕

💕وفادار تو خواهم بود در هر لحظه در هرجا💕

💕برای زیستن با تو💕

💕تو هم با من چنان با مهر پیمان کن که من با تو💕

عروس و داماد همزمان با هم می‌خوانند:

💕تو چون هم آشیان خواهی شد با من💕

💕تمام عمر خواهم بود یک جان در دو بدن با تو💕

💕بهشت عشق سازم خانه را💕

💕سرشار از مهر و نور و عطر و یاسمن با تو💕

در آخر گواهان پاسخ می‌دهند:

💕همایون باد این پیمان💕

💕همایون باد این پیوند💕

💕گرامی باد این سوگند💕

💕همایون باد همایون باد همایون باد💕

عقد آریایی، به نام نامی یزدان

صوت عقد آریایی به نام نامی یزدان

برای یادگیری راحت تر این شعر زیبا و البته ساده، می‌توانید چند بار به صوت پایین گوش بدهید، حتی برای راحت تر شدن کار می‌توانید در حین مراسم صوت زیر که متن عقد آریایی با صدای زن هست رو پخش کنید و با آن همخوانی کنید.

ویدئو عقد آریایی به نام نامی یزدان

 

شعر مناسب برای بعد از عقد

💕مژده بده، مژده بده، یار پسندید مرا
سایه ی او گشتم و او برد به خورشید مرا💕

💕جانِ دل و دیده منم، گریه ی خندیده منم
یارِ پسندیده منم، یار پسندید مرا💕

💕کعبه منم، قبله منم، سوی من آرید نماز
کان صنمِ قبله نما خم شد و بوسید مرا💕

💕پرتو دیدار خوشش تافته در دیده ی من
آینه در آینه شد: دیدمش و دید مرا💕

💕آینه خورشید شود پیش رخ روشن او
تابِ نظر خواه و ببین کاینه تابید مرا💕

💕گوهرِ گم بوده نگر تافته بر فرق فلک
گوهریِ خوب نظر آمد و سنجید مرا💕

💕نور چو فواره زند بوسه بر این باره زند
رشکِ سلیمان نگر و غیرتِ جمشید مرا💕

💕هر سحر از کاخ کرم چون که فرو می نگرم
بانگِ لک الحمد رسد از مه و ناهید مرا💕

💕چون سر زلفش نکشم سر ز هوای رخ او
باش که صد صبح دمد زین شب امید مرا💕

💕پرتو بی پیرهنم، جان رها کرده تنم
تا نشوم سایه ی خود باز نبینید مرا💕

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

باغ تالار هورام